هستیا

هستیا جان تا این لحظه 10 سال و 7 ماه و 3 روز سن دارد

این روزهای من

1سال و 4 ماه و 19 روز گذشت از روز نهم مهرماه 1392 روزی که من دنیا اومدم. این روزها روزهای کودکی منهخواب با شیطنتهام گاوچراندوست دارم هرکاری دلم بخواد انجام بدم گاهی وقتها داد مامانی رو در میارم کلافهبعضی وقتها هم بابایی رو عصبانی می کنم متفکرمخصوصا وقتی میرم پشت میز تلویزیون و سیم های تلویزیون رو می خوام از جاش بکنم اونوقته که مامانی و بابایی منو بزور از اونجا میکشن بیرون مامان و بابام سعی کردن با عقب بردن میز تلویزیون نزارن من برم اون پشت ولی من بهر طریقی خودمو اونجا جا میدمنیشخند یا موقع ناهارو شامه که من بدو بدو خودمو به میز غذاخوری می رسونم و اول میرم روصندلی بعدش از اونجا میرم میشینم رو میز و هر چی رو میز باشه بهم میریزمنیشخند تازه بخوام کمد لباسهامو هم بهم بریزم جاهایی هست که دستم نمیرسه مامانی رو مجبور میکنم صندلی بزاره زیر پام تا راحت بتونم همه رو بریزم بیروندلقک یا بخوام از پنجره بیرون رو نگاه کنم میگم صندلی بیارن بزارن تا من بتونم بیرونو ببینم خیال باطل

آواز خوندن و دوست دارم به زبون خودم همش در حال آواز خوندن هستم انگاری مامان و بابام متوجه میشن من چی میگم تموم که میشه برام دست میزننتشویق این روزها خودم با عروسکهام بازی می کنم و اجازه میدم مامایی جونم به کاراش برسه


تاریخ : 28 بهمن 1393 - 19:52 | توسط : هستیا | بازدید : 1739 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

عکس ماه هفدهم

عکس ماه هفدهم


تاریخ : 27 بهمن 1393 - 20:03 | توسط : هستیا | بازدید : 1633 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

16 ماهگی من وتولد دخترخاله الین

16 ماهگی من وتولد دخترخاله الین

امروز 16 ماهه شدم. امروز علاوه بر 16 ماهه شدن من تولد دخترخاله الین هم بود. دختر خاله الین امروز 6 ساله شد. الین جون تولدت مبارک باشه انشالله 120 ساله بشی دخترخاله عزیزم. شب رفتیم خونه مامان بزرگ و یه جشن خودمونی واسه تولد دخترخاله الین گرفتیم.
تاریخ : 09 بهمن 1393 - 16:47 | توسط : هستیا | بازدید : 1053 | موضوع : فتو بلاگ | یک نظر

وقتی من روزنامه می خونم

وقتی من روزنامه می خونم

وقتی روزنامه می بینم میزارم جلوم و به شکم می خوابم و با انگشت روش می زنم و با صدای بلند می خونم کتابهامو هم بخوام بخونم دقیقا اینطوری می خونم و مامان و بابام کلی از این کار من ذوق می کنن و برام دست می زنن و آفرین میگن.
دیگه پازل ساعت و حیواناتم رو می تونم خودم بچینم هم اسم حیوانات رو بلدم و هم اینکه چه صداهایی از خودشون در میارن.
الان دیگه 16 تا دندون دارم. وقتی هم گرسنه ام میشه به مامانی میگم بهم غذا بده غذاهای نونی رو هم بیشتر دوست دارم. به نون هم میگم"مون"
تاریخ : 07 بهمن 1393 - 21:46 | توسط : هستیا | بازدید : 1733 | موضوع : فتو بلاگ | 2 نظر

من و عروسکم

من و عروسکم

همیشه وقتی می خوام عروسکمو بخوابونم براش نای نای میگم تا بخوابه.
تاریخ : 07 بهمن 1393 - 19:54 | توسط : هستیا | بازدید : 1135 | موضوع : فتو بلاگ | یک نظر